پسرم درست سر کار به سراغ یک خانم بالغ رفت. گفتگو زیاد طول نکشید. لباس هایش به سرعت روی زمین افتاد. فقط جوراب هایش باقی مانده بود. Cuni با یک دمنوش طولانی و نافذ با دانش دنبال شد. در همان حال، خانم فراموش نکرد که سوراخ کوچک خود را نوازش کند. سپس به سراغ غذای اصلی رفتند. پسر خانم را از جلو لعنت کرد، سپس او را زیر و رو کرد. و برای دسر، او را در دهان او تقدیر کرد.
من هم دوست دارم دهانم را با اسپرم پر کنم، اما همه بیدمشک ها آن را دوست ندارند، بنابراین برادرم باید قدردان باشد که چنین خواهری دارد)) من هر روز چندین بار دهانم را با شهدم پر می کنم))))