به طور کامل متوجه نشدم که نامادری در ابتدا با او چه صحبتی می کند، اما با قضاوت بر اساس پیشرفت بیشتر وقایع، بدیهی است که از وضعیت سخت زنانه او شکایت می کند - سینه های بزرگ، در مورد او، که پوشیدن آنها بدون ماساژ مداوم دشوار است. و ماساژ سینه هاش و همچنین کل بدنش. و این چیزی بود که دوست دختر تیره پوستش در موردش صحبت می کرد ، قبل از اینکه با آنها به رختخواب برود ، بلافاصله فهمیدم - او با نامادری خود همدردی کرد و به او کمک کرد! همینطور بود، نه؟
جوجه بد نیست، اما من مامان را خیلی بیشتر دوست دارم! من عاشق اینجور جوجه های آبدار هستم. و وقتی دراز کشید و ران هایش را باز کرده بود، قطعاً تا زمانی که او را در جلو قرار نمی دادم، استراحت نمی کردم! حداقل آنها می توانستند فیلمی با عناصر بازی های لزبین بسازند، زیرا در حال حاضر دو زن برهنه کاملاً علاقه مند به رابطه جنسی در قاب هستند. و مرد با هم بهتر خدمت می شد، به هر حال جالب بود!
بیایید آن را اینگونه بیان کنیم. هر مردی لیاقت زنی را دارد که دارد. در این صورت شوهر سست است. زن لعنتی را آورد و به جای اینکه زن و معشوق را فوراً از خانه بیرون کند، فقط چند جمله اعتراضی گفت که در بین آن دو وزنی نداشت. تحقیر بزرگتر این بود که بعد از اینکه همسرش را فاک کردند، تقدیر کردند و روی صورت شوهر پاشیدند و او دوباره سیلی عوضی زد.
به هیچ وجه!